( 119) خود غریبى در جهان چون شمس نیست |
|
شمس ِجان ِباقیى کِش امس نیست |
غریب: دور از وطن، دور از فهم و ادراک، شگفت و کم یاب.
جان باقیی: یعنی هستی جاودان وروح پیوسته با نیستان حقیقت، به شمس «خورشید» تشبیه شده است.
شمس جان: یعنى روح انسان درین جهان مادى غریب است بدان مناسبت که از وطن اصلى خویش بدور افتاده و نیز براى آن که شناخت وى دشوار است و هر کس نمىتواند روح را بشناسد ولى معنى نخستین ترجیح دارد زیرا مولانا غربت جان را در دفتر سوم تفسیر و شرح کرده است بدین گونه:
چونک هر جزوى بجوید ارتفاق چون بود جان غریب اندر فراق
گوید اى اجزاى پست فرشیم غربت من تلختر من عرشیم[1]
اگرچه دراین ابیات سخنی ازشمس تبریزی نبود،اما هرجا که مولانا به کلمهْ «شمس» برمی خورد درکنار مضامین خود هاله یی از شور وهیجان وسوز واشتیاق می سازد دراین ابیات نیز چنین است.
( 119) در تمام جهان مثل شمس غریبى وجود ندارد شمس همان آفتاب جان است که محیط بر زمان بوده دیروز و فردائى ندارد.
(120) شمس در خارج اگر چه هست فرد |
|
مىتوان هم مثل او تصویر کرد |
(121) شمس جان کاو خارج آمد از اثیر |
|
نبودش در ذهن و در خارج نظیر |
اثیر: کرهى آتش که یکی از عناصر چهارگانهْ هستی در جهانشناسی قدیم است.
( 120) شمس که در عالم طبیعت وجود دارد اگر چه یکه و تنها است ولى مثل او را در خارج مىتوان تصور کرد.( 121) ولى شمسى که از او فضاى عالم طبیعت بوجود آمده نه در خارج نظیر دارد.
منظور مولانا ازشمس جان ،همان روح پیوسته به حق است . همان که هستی افلاک وملکوت آسمانها ازاوست وآن آفتاب حقیقت است. ازاین آفتاب حقیقت نه صورت ذهنی می توام ساخت ونه درعالم خارج نظیر آن را می توان یافت.
(122) در تصور ذات او را گُنج کو؟ |
|
تا در آید در تصور مثل او |
گُنج: اسم مصدر است از گنجیدن بمعنى قرار گرفتن چیزى در چیز دیگر بىکمى و کاستى، حد و وسعت ظرف نسبت بمظروف.
(122) و نه در خیال مانند او را مىتوان تصور کرد.
مولانا آفتاب حسى را با شمس حقیقت مقایسه مىکند از آن رو که نظیر اولین قابل فرض و تصور است ولى دومین در تصور نمىگنجد و ذهن و ادراک بشرى بر آن محیط نمىشود و نمىتواند آن را متمیز ومشخص کند و معلوم است که چیزى تا در ذهن تشخص و امتیاز پیدا نکند مثل و شبیه آن را نمىتوان در تصور آورد.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |